فرشته كوچك و زیبا
محمـــــــــــد جواد
دختر كوچولوی ۸ ساله با چشمان خیس و نفس نفس زنان وارد مطب دكتر شد.

دكتر گفت:چه شده دخترم؟ دختر كوچولو كه نفسش بند آمده بود با صدایی لرزان گفت:

مادرم!مادرم! حالش خیلی بد است. دكتر گفت:باید مادرت را اینجا بیاوری من كه نمیتوانم

به خانه شما بیایم. دختر گفت:من به این كوچكی كه نمیتوانم مادرم را بیاورم خواهش میكنم

اگر شما نیایید مادرم میمیرد.دكتر دلش به حال دختر سوخت و همراه او به خانشان رفت.

دكتر مادرش را معاینه كرد و با قرص و آمپول حالش را بهتر كرد. زن گفت:ممنون آقای دكتر

ولی شما از كجا میدانستید كه من مریض هستم؟ دكتر:دختر كوچولوی شما به من خبر داده

است و مرا اینجا آورد. زن گفت:ولی دختر من سه سال پیش در یك تصادف فوت شده.

او عكس دخترش را به دكتر نشان داد.پاهای دكتر از تعجب سست شده بود.

این همان دختر بود!!!!

یك فرشته كوچك و زیبا



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: 26 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط محمدجواد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 16
بازدید ماه : 178
بازدید کل : 20366
تعداد مطالب : 12
تعداد نظرات : 16
تعداد آنلاین : 1